بعضی تفاوتهای اساسی مسیحیت و اسلام را در اینجا برای شما ذکر می کنم و بقیه تفاوتها را می توانید در وب سایت پرپاسخ بطور عمیق با مطالعه مقالات مختلف مشاهده کنید.
و اما بعضی تفاوتهای اساسی:
1- مسیحیت به خدای واحد معتقد است که در سه شخص پدر و پسر و روح القدس می باشد. یعنی سه شخصیت که دارای یک ذات می باشند و آن ذات خداست. عیسی مسیح خدای کامل و انسان کامل است. در اسلام این مسئله یک کفر است و ایمان به عیسی مسیح به عنوان خداوند و پسر خدا به عنوان شرک محسوب می شود.
2- در مسیحیت مصلوب شدن و برخاستن مسیح از مردگان یکی از اساسی ترین وقایع ایمان مسیحی است و این مسئله اساس ایمان مسیحی می باشد. در حالیکه در قرآن نوشته شده عیسی مسیح مصلوب نشده بلکه شخصی که به شباهت او در آمده بجای او مصلوب شده و مردم فکر کرده اند که عیسی مسیح مصلوب شده.
3- در مسیحیت اطمینان نجات از گناه و داشتن حیات ابدی از همین حالا و بصورت نقدی تضمین شده است ولی در اسلام این اطمینان وجود ندارد.
4- اساس ایمان و عمل مسیحیان کتاب مقدس می باشد که تشکیل شده از کتابهای تورات و انجیل ( یا به کلامی دیگر عهد عتیق و عهد جدید). از دیدگاه مسیحیان این کتابها الهام خدا هستند و مکاشفه خدا به بشر. اسلام معتقد است که کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان تحریف شده و تنها کلام حقیقی خدا، قرآن است.
5- مسیحیت معتقد است که عیسی مسیح کار نجات بشر را تمام کرد و آخرین پیامبر که بر زمین ظاهر شده یحیی تعمید دهنده بوده است و عیسی مسیح نه فقط یک پیامبر بلکه پسر خدا و نجات دهنده نیز می باشد و او همه چیز را به اتمام رساند.
اسلام معتقد است محمد آخرین پیامبری است که ظاهر شده و ادیان قبلی را کامل کرده است!!!؟؟؟
6- مسیحیت معتقد است هیچ کس بر زمین مانند عیسی مسیح متولد نشده (از باکره و بدون دخالت مردی. حتی به شهادت قرآن)، هیچ کس مانند او زندگی پاک و بی عیب نداشته و هیچ کس معجزاتی را که او کرده، انجام نداده و هیچ کس مانند عیسی مسیح بخاطر گناهان ما جانش را فدا نکرده و هیچ کس مانند مسیح از مردگان برنخاسته و بر مرگ پیروز نشده و هیچ کس نیز مانند عیسی مسیح به آسمان صعود نکرده و نیز هیچکس مانند عیسی مسیح بر نخواهد گشت.
اسلام معتقد است که محمد برتر از مسیح و کامل کننده مسیح است، اما بدون ارائه دلیلی بر برتری محمد بر عیسی؟؟؟؟
7- مسیحیت معتقد به تعدد زوجات نیست و معتقد است خدا برای هر مرد یک زن را در نظر گرفته است و ازدواج امری مقدس است. در اسلام محمد با نه زن دائم ازدواج کرد و به تعدد زوجات معتقد بود. در مذهب شیعه حتی ازدواج موقت نیز که از دیدگاه مسیحی نوعی فحشاء محسوب می شود رایج است ( با کلاه شرعی). قابل ذکر است که محمد خود نمونه خوبی از اطاعت قرآن نبود، چون در قرآن آمده که یک مسلمان نمی تواند بیشتر از چهار زن داشته باشد و محمد خودش نه زن داشت و خود نمونه بدی برای مسلمانان است که کلام قرآن را پیروی نکرده.
نویسنده حسین نصیری
مخالفان مسیحیت ادعا دارند که معجزاتی که توسط مسیح انجام شد، از روایات بت پرست های دوران باستان تقلید شده است. آن ها معتقدند ادعای معجزاتی مانند شفا، اخراج روح های شریر و تولد از باکره، از افسانه های رایج بت پرستان در دوران باستان بود.
ادعای مخالفان به چند دلیل قابل قبول نیست :
یک. تفاوت الهیاتی زیادی میان کتاب مقدس و افسانه های بت پرستان وجود دارد. مثلا در قرن اول میلادی، اعتقادات بت پرستان در میان یهودیان اسرائیل و یهودیانی که در کشورهای دیگر ست داشتند، جایگاهی نداشت.
دو. تاکید روایات بت پرستان بر شخصیت های تخیلی است (نظیر هرکول)، در حالی که طبق شواهد تاریخی، تولد، تعالیم، معجزات، مرگ و صعود مسیح در گزارش های مورخان قرن اول میلادی و هم چنین وقایع نگاری امپراطوری روم ثبت شده است.
سه. معجزات افسانه های دوران باستان نمی توانست الهام بخش معجزات مسیح باشند. در مواردی، هم روایات اناجیل و هم گزارش های مورخان، معجزات را تایید کرده اند.
چهار. کارشناسان تاریخ می دانند که زنده شدن قهرمانان افسانه ای از مرگ، سال ها بعد از قیام مسیح به رشته درآمده اند. در واقع، روایات اناجیل، الهام بخش نویسندگان داستان های تخیلی در قرن اول میلادی بوده اند.
پنج. به هنگام معجزات مسیح، شاگردان، مردم و حتی مخالفان عیسی نیز حضور داشتند. در تلمود یهودیان، به معجزات مسیح اشاره شده است. مورخان (مانند یوسفوس که تقریبا هم عصر مسیح بود)، از مشاهدات مردم اسرائیل درباره وقوع معجزات گزارش تهیه کرده اند. در حالی که هیچ گونه شواهد تاریخی و شاهدان عینی برای افسانه های بت پرستان وجود ندارد.
مخالفان مسیحیت می گویند کتاب مقدس ادعا می کند دو تن از شاگردان مسیح به نام های پطرس و یوحنا بی سواد بوده اند. پس چگونه آنان انجیل و رسالات را نوشتند؟
ابتدا فصل های سوم و چهارم اعمال رسولان را به طور اجمالی بررسی می کنیم:
پطرس و یوحنا مرد لنگی را مقابل معبد شفا دادند. مردم تحت تاثیر قرار گرفتند و برای دیدن مرد شفا یافته، هجوم آوردند. در این هنگام رهبران مذهبی یهود با نگهبانان وارد شدند و پطرس و یوحنا را دستگیر کردند.
به هنگام بازجویی، رهبران مذهبی یهود از جرات و بی باکی پطرس و یوحنا مبهوت و شگفت زده شدند:"به خصوص که می دیدند پطرس و یوحنا اشخاص بی سواد و معمولی هستند" (اعمال رسولان فصل 4 آیه 13).
اگر متن یونانی آیه را بخوانیم، واژه ای که برای "بی سواد" به کار برده شده به معنای "فاقد تحصیلات الهیات یهود" است. پطرس و یوحنا در آموزشگاه رسمی الهیات یهود هرگز شرکت نکرده بودند. اما در بحث سنگین و الهیاتی، حضور موفق داشتند. روح القدس عامل اصلی ارتقاء آنان بود. رهبران مذهبی یهود در گذشته این سوال را در مورد مسیح مطرح نمودند:"عجیب است! چگونه امکان دارد شخصی که هیچوقت در مدرسه دینی ما درس نخوانده، اینقدر معلومات داشته باشد؟" (یوحنا فصل 7 آیه 15).
در بحث ها، هیچکس حریف مسیح نمی شد و اکنون شاگردانش در بحث سنگین الهیاتی نه فقط موفق بودند، بلکه در مقابل معبد یهود و دیدگان بسیاری، مرد لنگی را هم شفا داده بودند!
از سوی دیگر باید بدانیم که در دوران باستان، یهودیان بیشتر از ملل قدیم، اهل مطالعه بودند. برخی از ملل دارای کتاب هایی بیشتر و حتی قدیمی تر بودند، ولی هیچکدام (حتی یونانیان در عالی ترین دوران های ادبی)، آن علاقه ای را یهودیان به خواندن و شنیدن شریعت و عهد عتیق از خود نشان می دادند، به نوشتجات ملی خود نداشتند.
برای یک یهودی تورات نه فقط نماینده فرهنگ پربار ملی بود، بلکه صدای خدا محسوب می گردید. بنابراین یهودیان به خواندن و نوشتن علاقه زیادی داشتند. سوادآموزی در میان یهودیان دارای اهمیت زیادی بود، زیرا لازم بود برای حفظ ملیت خود سواد خواندن و نوشتن داشته باشند تا بتوانند از اعتقادات ملی/مذهبی خود آگاهی کسب نمایند.
در کنار کنیسه ها، مدارس وجود داشتند. طبق روایت تلمود، تمام کودکان باید به مدرسه ابتدایی می رفتند. آموزش اجباری این موقعیت را برای کودکان یهودی فراهم نمود تا تورات را بخوانند، بنویسند و کمی هم ریاضی یاد بگیرند. برای هر 25 کودک، یک معلم وجود داشت. عیسی مسیح و شاگردانش از سنین کودکی با عهد عتیق آشنایی داشتند. در اعمال رسولان و رسالات درمی یابیم که شاگردان مسیح با عهد عتیق آشنایی زیادی داشتند.
آنچه رهبران مذهبی یهود را به شگفتی واداشت آن بود که طبق مقررات آن روزگار، برای خدمات در کنیسه و تعلیم شریعت، اشخاص بایستی آموزشگاه دینی را می گذراندند. اما عیسی و شاگردانش آموزش های الهیاتی در سطح عالی نگذرانده بودند. در حالی که عملکرد خدا محدود به تحصیلات، ثروت و اصل و نسب خانوادگی نیست.
شمعون پطرس درجواب گفت: تویی مسیح پسر خدای زنده. عیسی در جواب وی گفت: خوشا به حال تو ای شمعون پسر یونا زیرا جسم و خون این را بر تو مکشوف نساخته بلکه پدر من که در آسمان است. و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس، و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و دروازههای جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت.» (متی ۱۶: ۱۶-۱۸)
دوستان زیادی هستند که از محیط خفقان اسلامی جان به در برده و قصد دارند تا از آزادی خود استفاده کرده و خدای حقیقی را با رفتن به یک کلیسا جویا شوند. اکثر ایشان تصور میکنند که هرجا که ساختمانی به نام کلیسا وجود داشته و یا تابلوی کلیسا در برابر آن نصب شده محل مناسبی است. چنین تصور اشتباهی به علت عدمآگاهی بوده و سزاوار سرزنش نیست. اما دوستان عزیز، اگر قصد رفتن به یک کلیسا را دارید آیا از خود سؤال کردهاید که به کدام کلیسا بروم؟ در این مقاله کوتاه قصد داریم تا به دو جنبه از خصوصیات مهم یک کلیسای واقعی اشاره کنیم.
خداوند در آیاتی که در بالا آمده به ما نشان میدهد که زیربنای کلیسا بر اساس این اعتراف پطرس قرار دارد: تویی مسیح پسر خدای زنده. این عبارت کوتاه کلیّت رستگاری ایمانداران را در بر میگیرد؛ مسیح (پادشاه مسح شده و ازلی، کاهن نامیرا) ما را از راه قربانی خویش پاک ساخته و به آشتی با خداوند درمیآورد، پارسایی کامل را فراهم ساخته، تمام ایماندارانش را بدان ملبس گردانیده و تحت حمایت کامل خود میگیرد. کلیسا که این حقایق را اعلام مینماید در برابر حملات بیشمار و قدرت شیطان کاملاً شکستناپذیر خواهد بود؛ دروازههای جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت به این دلیل که شالوده و بنیانش بر حقیقت کلام مکتوب خداوند بنا شده است. کلام خداوند قابلاعتماد، تکمیلشده، کافی، تغییرناپذیر، ماندگار و نابودیناپذیر بوده و علیرغم همه تعالیم دروغین و شیطانی مستحکم و پایدار باقی خواهد ماند.
حال قبل از اینکه به دو ویژگی مهم کلیسای خداوند اشاره کنیم بگذارید تا ببینیم چه چیزی، یا چه مکانی کلیسا نیست.
– کلیسا محل روشن کردن شمع، سوزاندن بخور عطرآگین و انجام کارهای تشریفاتی نیست. ساختمانی کهنه با معماری چشمگیر که پنجرههایش مزین به نقاشیهای زیبا بوده، روی دیوارش تمثالی از مسیح مصلوب آویخته شده و کشیش آن ردایی فاخر و خاص به تن دارد کلیسای خداوند نیست. کلیسا محل تعلیم دادن ایمانداران است و بشارت انجیل و رستاخیز مسیح از میان مردگان (اعمال ۴: ۲) و نه محل روشن کردن شمع و نذر و نیاز.
– کلیسا محل گرد همآیی، دیدار از دوستان، گذراندن وقت و محفلی گرم و دوستانه نیست. اگر چه معنای لغوی واژه کلیسا» به گردهمآیی جماعت ایمانداران اشاره دارد ولی این دورهمآیی به منظور دیگری است. خداوند از ما خواسته تا از گردهم آمدن در جماعت ایمانداران غافل نشویم (عبرانیان ۱۰: ۲۵ ) بدین هدف که یکدیگر را به مَحبت و اعمال نیکو ترغیب کنیم تا بر یقین و ایمان ما افزوده شود، نه اینکه احساس خوشی به ما دست داده و از تنهایی بیرون بیاییم.
– کلیسای خداوند ما محل اخراج ارواح پلید و یا مریضخانه نیست. هرچند معلمین کاریزماتیک تلاش میکنند که به ما بگویند که اینچنین است! آنها ادعا میکنند که عطیه شفا را دارند و میخواهند آن را به معرض تماشای عام بگذارند. اگرچه خداوند ما عیسی مسیح -به منظور اثبات الوهیتش- و از روی دلسوزی بیماران زیادی را کاملاً شفا میداد ولی نه ماموریت کلیسا شفای بیماران است و نه امروزه دیگر کسی عطیهٔ شفای کامل بیماران را دارد. مسیح در زمان خدمت زمینیاش چنین کارهایی را توبیخ نمود (متی ۲۱: ۱۳). وظیفه کلیسا شفای جانهای نامیرا و گمگشته آدمیان است و نه شفای بدنهای میرای ایشان.
– کلیسا یک مؤسسه خیریه نیست. اگرچه در طول تاریخ مسیحیت در هر جامعهای که کلیسا فعال بوده این کار لاجرم بهبود وضعیت جامعه، رسیدگی به فقرا، سرپرستی از یتیمان و بیوه ن و راهاندازی بیمارستان و دیگر فعالیتهای خیریه را به همراه داشته است. ولی این همه ثمرات جانبی بشارت انجیل است؛ افراد شرور و گناهکاری که از طریق شنیدن پیام انجیل در کلیسا نجات یافتند، بعد از ایمان به مسیح دست به چنین کارهای عامالمنفعهای میزدند. وظیفه اصلی کلیسا پخش و نشر مژده انجیل بوده و همواره فرایند جنبی آن تاثیر بسیار مثبت، نشاط آمیز و مشهود دین حقیقی بر جامعه است.
– کلیسا محل اجرای کنسرت موسیقی و بزن و بکوب نیست. امروزه عدهای از شبانهای کلیسا به خلاف این موضوع اعتقاد دارند. آنها به شما میگویند چون داوود نبی در برابر تابوت عهد رقصید، پس زدن و رقصیدن در کلیسا مانعی ندارد (دوم ساموئیل ۶: ۱۴). شیوهای که آنها مزامیر داوود و دیگر بخشهای کلام را تفسیر کرده و از آن برای موجه جلوه دادن پرستش عاری از احترام و پایکوبی در کلیسا استفاده میکنند، نشاندهنده اطلاعات و مطالعه اندک آنها و عدم آشنایی با اصول اولیه تفسیر کلام است.
– کلیسای مجازی در اینترنت یک کلیسا نیست. مبشرینی که خارج از مملکت اسلامی هستند، به جای رفتن به ایران و برای شانه خالی کردن از زیربار مسئولیتشان دست به راهاندازی شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای زدهاند. ایشان عدم اطاعت از دستور موکد مسیح را توجیه کرده و برای بشارت پیام از راه دور دلایل غیرانجیلی میآورند. درحالیکه حتی خداوند ما عیسی مسیح این کار را نکرد، او با آگاهی کامل از آنچه در انتظار اوست ملکوت آسمان را ترک کرده و به میان ما آمد تا تحقیرشده، آزار دیده و به قتل رسد؛ مبشیرن کلام نیز اگر قصد خدمت مسیح را دارند باید از الگوی او پیروی کنند. چنین فضای مجازی غیرممکن است که یک کلیسا باشد؛ زیرا نه شنوندگان آن میتوانند با هم مشارکت داشته باشند، نه میتوانند شبان مجازی را از نزدیک دیده و نحوه زندگیاش را با تعالیمش مقایسه کرده و او را بشناسند و نه آن شبان مجازی امکانش را دارد تا از گله مجازی خود مراقبت کند.
بعد از این مقدمه بگذارید تا ببینیم خصوصیات یک کلیسای انجیلی چیست و ما چه انتظاراتی را باید از آن داشته باشیم.
اولین و مهمترین وظیفه کلیسا بشارت دادن انجیل و دعوت گناهکاران به توبه و ایمان به مسیح است (لوقا ۲۴: ۴۷). ماموریتی که خداوند به شاگردانش داد این بود که از طریق تعلیم و بشارت کلام، مردم را از حقایق کتاب مقدس باخبر ساخته و آنها را شاگردان مسیح سازند. (متی ۲۸: ۱۹) این کار اولین و اساسیترین وظیفه یک کلیسا و ماموریت غایی آن در این دنیاست. کلیسا باید در قبال دشمنی، ضدیت، تعقیب و آزار دشمنان کلام خدا و هم چنین بیتوجهی و بیتفاوتی مردم به دعوت و هشدارهای آن همچنان به ماموریتش ادامه دهد تا زمانی که خداوند ما دوباره بازگردد. (لوقا ۱۲: ۴۲-۴۹)
وقتی که به یک کلیسا رفتید به فعالیتهای آنجا دقت کنید؛ آیا تلاش میشود تا مردم را به کلیسا دعوت کنند؟ آیا پیام انجیل در کلیسا بشارت داده میشود؟ آیا سخنگو کتاب مقدس را درست تفسیر نموده و گناهکاران را دعوت میکند تا توبه کرده، دست از زندگی گذشته شسته و به مسیح ایمان آورند؟ آیا به ایمانداران تعلیم داده میشود که چگونه زندگی کنند، چگونه در ایمان خود رشد کنند؟ چگونه مسیح را در زندگی خود جلال دهند؟ کلیسایی که در آنجا اینگونه تعلیمهایی وجود دارد نشانگر سلامت آن بوده و میتوانید با اطمینان در جلسات آن شرکت کنید.
دومین وظیفه کلیسا پرستش خداوند است(عبرانیان ۲: ۱۲). خداوند همیشه بشارت کلامش را برکت داده و نتیجه و پیآمد آن گسترش شناخت خدای حقیقی -خدای تثلیث- در میان جامعه است. وقتی که مردم خدای زنده، خدای مَحبت و ذات نیکش را از این راه شناختند آنگاه ستایش بیپایان او نیز از دل و زبان ایشان سرازیر میشود. دریافت فیض و فروریزی مَحبت خدا به دلهای ما باعث میشود تا خداوند را -نه به امید اجر و پاداش اُخروی و همچون یک برده- بلکه در حقیقت و با دلی پاک پرستش کنیم.
ما نه تنها خدای خود را در خلوت سپاس گفته و پرستش میکنیم بلکه همانگونه که مسیح با الگوی زندگیاش به ما نشان داد، این کار را به شکل همگانی و در کلیسا انجام میدهیم. این کار علاوه بر اینکه باعث تقویت ایمان ما شده همچنین بانی تشویق دیگر ایمانداران نیز میشود. ما مسیح را در سرودهای پرستشی و با شادمانی قلبی پرستش میکنیم. این کار چون پرستش خداوند است باید با احترام و به دور از سبکسری انجام شود. وظیفه معلمین و خادمین کلیسا این است که با تفسیر درست کلام به جماعت ربانی یاد بدهند که چگونه در کلیسا -خانه خدا- رفتار کنند (اول تیموتائوس ۳: ۱۵). خدای ما خدای قدوسی است لذا پرستش او موضوعی جدی بوده و باید آمیخته با احترام و ترس خداپرستانه صورت گیرد. در موقع خواندن سرودهای پرستشی شادی و احساسات درونی ما نباید بر عقل ما غلبه کرده و گویی خود را فراموش کنیم بلکه با تأمل و اندیشیدن در آنچه که میسراییم، خداوند را شعورمندانه پرستش کنیم.
آرزوی نویسنده این است تا همین مختصر به شما کمک کند تا به جمع کلیسای مناسبی بپیوندید. اراده خداوند این است که ما در چنین جایی رشد کرده، با دیگر ایمانداران مشارکت و دوستی داشته، افراد بیایمان را با خود بدانجا دعوت کرده و در آن مکان و تحت هدایت شبان کلیسا خداوند خود را خدمت کنیم.
عیسی بعد از دستگیری یحیی تعمید دهنده خدمتش را در جهان با این جمله معروف شروع کرد : "وقت تمام شد ، ملکوت خدا نزدیک شده است .
زمان به انتهای آن نزدیک می شود و مسیح بزودی می آید (مکاشفه22:20) و اکنون زمان جستجوی خدا و نجات و آزادی می باشد نجاتی که بوسیله خون عیسی و پذیرش عیسی بعنوان منجیمان صورت می گیرد.
1- توبه
توبه یعنی از گناه دور شدن و به خدا نزدیک شدن (یعقوب 4:8) و موقعی توبه حقیقی است که این دو باهم اتفاق بیافتد.توبه با اعتراف و پشیمانی برای گناهان و اشتباهاتی که انجام داده ایم و تصمیم مصمم در جهت ترک آنها شروع می شود.
کل پیغام کتاب مقدس این است : انسان با گناهانش از خدا دور شد ولی خدا آنقدر انسان را دوست داشت و دارد که در عیسی مسیح انسان شد و با خون گرانبهایش این امکان را برای ما ایجاد کرد که در صورت توبه و بازگشت بسوی او ، توسط خدا پذیرفته شویم.
انبیای عهد عتیق ، یحیی تعمید دهنده ، عیسی خداوند ، رسولان مسیح و کلیسا در طول این 2000 سال پیغام توبه را موعظه کرده اند، چون تنها راه رسیدن به خدا و نجات توبه و ایمان است. (اعمال 20:21 - افسسیان 2:8)
توبه اولین قدم در زندگی مسیحی است. کلیسا آمدن ، تعمید ، دعا کردن ، انجیل خواندن ، شمع روشن کردن همه کارهای درستی هستند اما هیچ فایده ای ندارند اگر ما توبه نکرده ایم . و اگر توبه نکرده ایم هنوز قدم اول را برنداشته ایم و تنها مسیحی اسمی و ظاهری هستیم.
هر لحظه امکان دارد وقت تمام شود یا مسیح بیاید (پایان دنیا) یا ما نزد او برویم (زمان مرگ ما). این دو اتفاق روزی می افتد و در دستهای ما نیست پس اگر آدمهای منطقی هستیم قبل از اینکه دیر شود توبه کنیم تا هلاک نگردیم .(لوقا 13:3)
زمان آن رسیده که گناهان خود را کنار بگذاریم و بر طبق خواسته خدای خالق و منجی عزیزمان زندگی کنیم. زمان آن رسیده که از الفبای مسیحیت به جلو حرکت کنیم (عبرانیان 6:1). یک تصمصم جدی بگیریم و دیگر گناه را تکرار نکنیم . البته برای تحقق این چیز باید همزمان به خدا هم نزدیک شویم.
توبه ما نه تنها باعث عوض شدن زندگی ما و برخورداری از حیات جاودان می شود بلکه در آسمان هم فرشتگان و حتی خدا با تصمیم که ما امروز می توانیم بگیریم شاد می شوند! (لوقا 15:7)
عزیزانم شما برای خدا ارزشمندید ، شما بصورت خدا خلق شده اید (پیدایش 1:27) ، خون مسیح برای شما ریخته شده است . تصمیم جدی و توبه عمیق و واقعی شما می تواند خدا را خوشحال سازد!
خدا در کلامش صریحا بارها می گوید که او می خواهد همه نجات یابند و هیچ کس به جهنم نرود . (اول تیموتائوس 2:4 - تیطوس 2:11 )
آیا می دانستید خدا جهنم را برای شیطان و فرشتگان شریر ساخته است و نمی خواهد حتی یک انسان هم به آنجا برود! (متی 25:41)
این میراث انسانها نیست که به جهنم بروند! سهم ما حیات جاودان و بهشت و مشارکت شیرین با خدای زنده ، خالق و قدرتمند است .
اگر می دانستیم که در قلب خدا چه محبت عظیمی نسبت به تک تک ما وجود دارد و اگر می دانستیم که او چقدر مهربان و نیکو است همین الان زانو میزدیم و با اشکها توبه عمیق و نجات بخش می کردیم .
خدا می خواهد ما را نجات دهد . خدا می خواهد ما را به بهشت ببرد. خدا می خواهد ما را شادی، امید ، پاکی ببخشد. آیا اینها را باور دارید ؟ ولی باور کنید که او نمی تواند بزور اینکارها را برای ما بکند . ما بدون توبه نمی توانیم هدیه نجات خدا را دریافت کنیم.
پیغام توبه پیغام انسانی نیست ، بلکه دعوتی از خود آسمان است از طرف خدا به ما . آیا امروز دعوت او را می پذیریم ؟ آیا می خواهیم بعد از این بر طبق انجیل زندگی کنیم؟
برای توبه واقعی باید بدانیم که
1- گناهکار هستیم
2- به خدا احتیاج داریم
ما چون از نسل آدم هستیم در گناه زاده می شویم ولی همه ما با اراده خودمان هم در زندگیمان بارها گناه کرده ایم پس هیچ بهانه ای برای مجازات شدن خود نداریم اگر توبه نکنیم .
همه آنهایکه می گویند ما گناهکار نیستیم خدا را دروغگو می شمارند (اول یوحنا 1:10) و علتش خیلی ساده است چون نمی دانند "گناه چیست؟ "
ما باید بدانیم که کلام خدا است که مشخص می کند چه چیزی گناه است و چه چیزی گناه نیست .
هر آنچه که بر خلاف اراده و خواست خداست و هر چیزی که ما را از خدا دور می کند و یا به او نزدیک نمی کند گناه است.
گناه فقط چیزهای نیست که باید انجام ندهیم و انجام می دهیم. بلکه انجام ندادن تمام کارهای نیکو هم گناه است ! این را انجیل می گوید. (یعقوب 4:17)
یعنی اگر دعا نمی کنیم، گناهکاریم. اگر به مردم کمک نمی کنیم ، گناهکاریم . اگر به طور مرتب به کلیسا نمی آییم گناهکاریم . اگر انجیل را نمی خوانیم ،گناهکاریم .
گناه فقط قتل و کاری نیست اگر ما در قلبمان نیت انجام کار بدی را داشته باشیم گناه کرده ایم. کلام خدا می گوید هر آنچه از ایمان نیست گناه است (رومیان 14:23).
من به شما پیشنهاد می کنم برای اینکه انواع مختلف گناه را بشناسید و وضعیت خود را بهتر ببینید کلام خدا را مرتب هر روز با دقت مطالعه کنید.
من معتقدم که نمی تواند شخص عاقل و منطقی پیدا شود که بداند خدا وجود دارد و او نیکو و با محبت است و بهشت و جهنم حقیقت دارد ولی از خدا اطاعت نکند!
حال کلام خدا ، زندگی عوض شده میلیونها انسان ، هزاران خادم وقف شده و هزاران شهید ، جواب دعاها ، معجزات و شفاها و حتی علم و تاریخ و باستانشناسی همه از حقیقی بودن واقعیات این کتاب انجیل حکایت می کنند.
پس با خدای محبت و حقیقی بوسیله توبه آشتی کنیم.
مسیحیت یک تفاوت اساسی با همه ادیان دارد . همه ادیان انسان بسوی خدا می رود که متاسفانه نمی تواند برسد. ولی در مسیحیت خدا به نزد انسان می آید (مکاشفه 3:20) و فقط کافی است که ما هدیه نجات او را با توبه و ایمان بپذیریم و در قلبمان را بروی او بگشاییم.
خدا و گناه دو نقطه مقابل هم هستند اگر ما در گناه هستیم پس از خدا دور هستیم و کسی نمی تواند ادعا کند به خدا نزدیک هست درحالیکه در گناه است! پس از گناه توبه کنیم و به خدا نزدیک شویم.
اگرچه خدا همه و حتی بدترین گناهکاران را دوست دارد ولی از گناه متنفر است. بنابرین مواظب باشیم چون اگر توبه نکنیم مزد گناه مرگ و دوری ابدی از خدای قدوس است.
برای توبه 4 قدم باید برداریم:
1- بپذیریم که گناهکاریم و گناه خود را نزد خدا و دیگران ( در صورت نیاز به خادمین خدا و کسانیکه به آنها گناه کرده ایم)اعتراف کنیم. اگر پولس که از بزرگترین خادمین مسیح بوده خود را بدترین گناهکار می داند (اول تیموتائوس 1:15) ، پس وای به حال ما .
2- ایمان بیاوریم که مسیح خداوند بر طبق کلام خدا در روی صلیب برای گناه شخص من مصلوب شد و خون و فیض او قوت عظیم در بخشایش گناهان من دارد.
او وقتی روی صلیب گفت "تمام شد" (یوحنا 19:30) یعنی کار نجات ما را به اتمام رساند. پس ایمان داشته باشیم که خون او ما را از هر نا راستی پاک می سازد (اول یوحنا 1:7) و آن دستخطی که بر ضد ما است از بین می رود (کولسیان 2:14) .
به این فیض عظیم خدا ایمان آورید.
3- تصمیم شخصی برای ترک گناه و پذیرش عیسی خداوند بگیریم.
آیا امروز می خواهید زندگیتان عوض شود ؟ این را در دعا به خدا بگویید.
معتادی می گفت من 50 بار توبه کرده ام ولی هنوز هم معتاد بود ! توبه بدون ترک گناه و بدون بازگشت از گناه واقعی و نجات بخش و مقبول خدا نیست.
4- برای ماندن در خدا و رشد در او ، زندگی مسیحی را شامل خواندن کلام خدا و اطاعت از آن ، دعای روزانه و مشارکت با ایمانداران در کلیسا را شروع کنید.
2-انجیل چیست؟
ما با توبه از اسارت شیطان آزاد می شویم .ولی این تازه شروع کار است و باید روح القدس در ما ساکن شود.
انجیل یعنی "خبر خوش" و خدا بوسیله عیسی مسیح برای همه دنیا در این روزهای سخت و تلخ ، خبرهای خوش فراوانی دارد.
1-نجات :
کلام خدا می گوید مزد گناه موت است (رومیان 6:23) و عدالت و قدوسیت خداوند می توانست بعد از اولین گناهی که کردیم و یا بعد از هر گناهی که می کنیم ما را بکشد و به جهنم بفرستد و این با عدالت و قدوسیت خدا کاملا هماهنگ است ، چون ما بر ضد خدای خالق ، مقدس و نامحدود و ابدی گناه کرده ایم ، مجازات ابدی در انتظار ما می بود . پس این فیض است که ما الان زنده و در جهنم نیستیم.
ولی خدا را شکر که عیسی برای من مرد و با خونش راهی را (یوحنا 14:6) از جهنم به حضور زنده خود ساخت و ما را به حضور خدا برد.
یکروز یک نوایمان به من حرف قشنگی زد. او گفت : "عیسی برای من مرد ، من می خواهم برای او زندگی کنم" مسیحیت این پیغام ساده را دارد.
ما باید بخاطر گناهانمان می مردیم و به جهنم می رفتیم. عیسی بجای ما مرد تا ما نجات و حیات جاودان داشته باشیم.حال ما باید برای او که برای ما مرد زندگی کنیم.
آیا نمی خواهید برای او که برای شما مرد زندگی کنید ؟ پس مطمئن باشید که با توبه و ایمان گناهان شما بخشیده شده و شما از موت به حیات منتقل گشته اید.
2- صلح :
گناه باعث شد بین ما و خدا دشمنی بوجود بیاید (رومیان 8:7). عیسی گناه را برداشت و صلح پدید آمد و خدا ما را پذیرفت. عیسی بعنوان خدای کامل و انسان کامل (کولسیان 2:9) ،بعنوان نماینده انسانها (آدم دوم - اول قرنتیان 15:45) با مرگش خدا را به انسان و انسان را به خدا نزدیک کرد (افسسیان باب 2 آیات 13-17).
وقتی عیسی روی صلیب مرد آن پرده قدس الاقدس که بین انسان گناهکار و خدای قدوس بود از بالا به پایین پاره شد (متی 27:51) و حال هر انسانی می تواند با خدا مصاحبت و مشارکت صمیمانه ای داشته باشد (اول یوحنا 1:3).
خبر خوش این است که خدا ما را می پذیرد. او دعا های ما را می شنود (مزمور 116:1). او از ما محافظت می کند (مزمور 121 آیات 7.8)، او به فکر ماست (لوقا 12:24) و هیچ چیز آنقدر بزرگ نیست که برای او غیر ممکن باشد (لوقا :27) و هیچ چیز آنقدر کوچک نیست که برای او بی اهمیت باشد (متی 10:30).
خدا را برای این صلح شکر کنیم . امروز خدا ما را دعوت می کند که در عیسی مسیح با او صلح کنیم (دوم قرنتیان 5:20).
3-آزادی ، شادی ، آرامش :
سه چیزی که مردم به دنبال آن می گردند ولی در جای اشتباهی ،ولی خدا مجانا آن را می خواهد به مردم بدهد اگر آنها این هدیه را بپذیرند!
کلام خدا می گوید :"حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد ، . اگر پسر شما را آزاد کند شما حقیقتا آزاد خواهید بود و . آنجا که روح خدا است آنجا آزادی است" (یوحنا 8:32 - دوم قرنتیان 3:17) مسیح در مورد آرامش می گوید : "من آرامش خود را به شما میدهم" (یوحنا 14:27) و در مورد شادی ، ما از اینکه اسم هایمان در آسمان نوشته شده است شاد هستیم (لوقا 10:20) و مسیح گفت این شادی را کسی نمی تواند از شما بگیرد (یوحنا 16:22). و خیلی آیات و وعده های دیگر . خدا از همه دعوت می کند و می گوید : "بچشید و بدانید که من نیکو هستم " (مزمور 34:8)
اگر واقعا می خواهیم زندگیمان دگرگون شود و وعده های خدا در زندگی ما عملی گردد، کافی نیست که فقط اطلاعاتی در مورد مسیحیت داشته باشیم . خدا می خواهد که ما شخصا آنها را بچشیم و در زندگی خود ببینیم.
امروز به خدا بگویید : ای خداوند می خواهم آزادی ، شادی و آرامش تو را بچشم .
و خبرهای خوش بسیار دیگری وجود دارد اینکه من مجانا بخشیده شده ام (هوشع 14:4) . خدا مرا از گناهانم پاک کرده است . خدا نه فقط مجازات ما را می بخشد بلکه غبار گناه ما را هم پاک می کند و دیگر به یاد نمی آورد (حزقیال 33:16).
روح القدس در ما ساکن می شود. ما فرزندان خدا می شویم. ما حیات ابدی پیدا می کنیم.ما در خداوند زندگی پر برکتی خواهیم داشت (افسسیان 1:3) . ما نور ، نمک ، عطر خوش بو و رساله زنده خداوند میشویم و بطور کلی انجیل می گوید :"آنچه چشمی ندید و گوشی نشنید و به فکر کسی نرسید ، خدا آنرا برای ما تدارک دیده است." (اول قرنتیان 2:9)
آیا عالی نیست ؟ عزیزانم خدا شما را دوست دارد و می خواهد اینها را به شما عطا کند.
3-ایمان چیست؟
ایمان آن شاه کلیدی است که بوسیله آن حقایق کلام خدا در زندگی ما تحقق پیدا می کند. تنها دانستن اطلاعات مسیحی ما را به بهشت نمی برد بلکه تصمیم شخص بر پایه ایمان.
کافی نیست بدانیم صابون ما را پاک می کند تا پاک شویم ، باید از آن استفاده کنیم . همچنین اگر می خواهیم نجات داشته باشیم کافی نیست بدانیم خون عیسی ما را پاک می کند و عیسی خداوند یا انجیل کتاب خداست یا باید دعا کرد بلکه آن زمان نجات خواهیم یافت که بدانیم خدا خالق من است ، عیسی مسیح خداوند و نجات دهنده من است و مسیح برای گناهان من مرد و من با ایمان می پذیرم که گناهانم پاک شده و از امروز قوت دارم که زندگی مقدس و خداپسندانه ای داشته باشم و متعهد هستم که هر روز کلام خدا را بخوانم و دعا کنم و با ایمانداران در مشارکت باشم و خدا را خدمت کنم و ثمر آورم و باعث نجات جانها گردم.
کلام خدا می گوید ما بدون ایمان نمی توانیم خدا را خوشنود سازیم (عبرانیان 11:6). خدا می خواهد ما به او اعتماد و اطمینان و ایمان داشته باشیم.
در انجیل یوحنا وقتی شخصی از عیسی پرسید :"خدا از ما چه می خواهد ؟" عیسی جواب داد :" خواست خدا این است که شما به من ایمان آورید."(یوحنا 6:29) خدا از آسمان نگاه می کند و تنها چیزی که او می خواهد و او را راضی می کند قلبی پر از ایمان است .
در شفای زنی که خونریزی داشت که 12 سال او را رنج می داد میبینیم که خیلیها به عیسی برخورد می کردند ولی تنها کسی که شفا و نجات را دریافت کرد او بود چون با ایمان عیسی را لمس کرد (متی 9:20).
ما ایمان داریم که مسیح خداوند طبق وعده اش الان بین ماست و می خواهد تمام کسانی را که با ایمان منتظر او هستند نجات ، شفا ، آزادی ، قوت و برکت ببخشد. آیا شما هم مثل آن زن با ایمان به او نزدیک می شوید ؟
کلام خدا می گوید : "خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودان یابد. " (یوحنا 3:16) خدا می خواهد هدیه خود را به همه بدهد ولی آنهایکه ایمان بیاورند آنرا دریافت خواهند کرد.
کلام خدا 4 بار می گوید : "عادل به ایمان زیست می کند " (رومیان 1:17) پس اگر می خواهیم عادل شویم ما نمی توانیم به کارهای خوبمان متکی باشیم چون کارهای خوب و عالی ما مثل شمعی است در مقابل خورشید قدوسیت خدا و هیچ موقع شمع در مقابل خورشید بخاطر نور و گرمایش افتخار نمی کند .
چنانکه کلام خدا در اشعیا 64:6 می فرماید:" زیرا كه جمیع ما مثل شخص نجس شده ایم و همه اعمال عادله ما مانند لتّه ملوّث می باشد. و همگی ما مثل برگ، پژمرده شده، گناهان ما مثل باد، ما را می رباید."
پس ما هم با ایمان عدالت و قدوسیت عظیم خدا را در مسیح بپذیریم.
نتیجه:
می دانیم که زمانی وقت ما تمام می شود و شاید آن زمانی باشد که انتظارش را نداریم !(متی 24:50)
هر روز حدود 200 هزار نفر در دنیا می میرند و روزی هم نوبت ما خواهد بود ! در آن روز مهم نخواهد بود که ما چه تحصیلاتی داشته ایم ، چه قیافه ای داشته ایم ،با چه کاری مشغول بوده ایم ، چقدر پول داشته ایم ولی آنچه مهم خواهد بود و وضعیت ابدی ما را مشخص خواهد کرد آیا ما توبه کرده و به انجیل ایمان آورده ایم یا نه ؟
اگر شما در بیابانی باشید و شخصی به شما بگوید جلوتر نرو چون شیران گرسنهای آنجا هستند چه می کنید ؟ شما می توانید باور کنید یا نکنید !
امروز انجیل هم به ما اخطار لازم را می دهد.میلیونها نفر در دنیا تصمیم گرفته اند از او اطاعت کنند. خدا امروز پشت قلب ما ایستاده (مکاشفه 3:20) و منتظر است تا زندگی ما را دگرگون سازد .
امروز نوبت ماست که مهمترین تصمیم زندگیمان را بگیریم.
روشن کردن شمع در کلیسای ارمنی ، کلیسای ارتوکس و کاتولیک مرسوم است ولی این عمل در شاخه های گوناگون کلیسای پروتستان مرسوم نیست . کسانی که در کلیسا شمع روشن می کنند بعد از روشن کردن شمع به مدت چندین دقیقه در خود فرو رفته و به دعا پرداخته و تقاضای خود را در پیشگاه خداوند می آورند. نور سمبل مسیح (یوحنا 8:12) و ایمانداران (متی 5:14) می باشد. به کار گیری شمع در کلیسا به قرون اولیه مسیحیت باز می گردد.
تمام کسانیکه در این جهان برای گناهانشان اشک نریزند (یعقوب 4:9) ، در آن جهان دیگر تا ابد باید گریه کنند.(متی 13:50) ولی آنها نیکه اشک می ریزند با شادی درو می کنند (مزمور 126:5) و خداوند هر اشکی را از چشمانشان پاک خواهد ساخت. (مکاشفه 21:4)
گناه در عهد جدید:
20و گفت: آنچه از آدم بیرون آید، آن است كه انسان را ناپاك می سازد،
21 زیرا كه از درون دل انسان صادر می شود، خیالات بد و و فسق و قتل و ی
22و طمع و خباثت و مكر و شهوت پرستی و چشم بد و كفر و غرور و جهالت.
23تمامی این چیزهای بد از درون صادر می گردد و آدم را ناپاك می گرداند.» (مرقس 7)
28و چون روا نداشتند كه خدا را در دانش خود نگاه دارند، خدا ایشان را به ذهن مردود واگذاشت تا كارهای ناشایسته به جا آورند.
29ممّلو از هر نوع ناراستی و شرارت و طمع و خباثت؛ پُر از حسد و قتل و جدال و مكر و بدخویی؛
30غمّازان و غیبت كنندگان و دشمنان خدا و اهانت كنندگان و متكبرّان و لافن و مُبْدِعان شرّ و نامطیعان والدین؛
31بی فهم و بی وفا و بی الفت و بی رحم.
32زیرا هر چند انصاف خدا را می دانند كه كنندگان چنین كارها مستوجب موت هستند، نه فقط آنها را می كنند بلكه كنندگان را نیز خوش می دارند. (رومیان 1)
19و اعمال جسم آشكار است، یعنی و فسق و ناپاكی و فجور،
20و بُت پرستی و جادوگری و دشمنی و نزاع و كینه و خشم و تعصّب و شقاق و بدعتها،
21و حسد و قتل و مستی و لهو و لعب و امثال اینها كه شما را خبر می دهم چنانكه قبل از این دادم، كه كنندگان چنین كارها وارث ملكوت خدا نمی شوند. (غلاطیان5)
3امّا و هر ناپاكی و طمع در میان شما هرگز مذكور هم نشود، چنانكه مقدّسین را می شاید.
4و نه قباحت و بیهوده گویی و چرب زبانی كه اینها شایسته نیست بلكه شكرگزاری.
5زیرا این را یقین می دانید كه هیچ زانی یا ناپاك یا طمّاع كه بت پرست باشد، میراثی در ملكوت مسیح و خدا ندارد. (افسسیان 5)
1امّا این را بدان كه در ایّام آخر زمانهای سخت پدید خواهد آمد،
2زیرا كه مردمان، خودپرست خواهند بود و طمّاع و لاف زن و متكبّر و بدگو و نامطیع والدین و ناسپاس و ناپاك
3و بی الفت و كینه دل و غیبت گو و ناپرهیز و بی مروّت و متنفّر از نیكویی
4و خیانت كار و تند مزاج و مغرور كه عشرت را بیشتر از خدا دوست می دارند؛
5كه صورت دینداری دارند، لیكن قوّت آن را انكار می كنند. از ایشان اعراض نما. (دوم تیموتائوس 3)
8لكن ترسندگان و بی ایمانان و خبیثان و قاتلان و زانیان و جادوگران و بت پرستان و جمیع دروغگویان، نصیب ایشان در دریاچه افروخته شده به آتش و كبریت خواهد بود. این است موت ثانی. (مکاشفه 21)
مخالفان کتاب مقدس می پرسند که چرا مسیح گفت "شهادت من راست نیست" (یوحنا فصل 5 آیه 31)؟ اگر مسیح خداوند است، چرا شهادت خود را رد می کند و آن را نادرست تلقی می کند؟
مشکل همیشگی منتقدان کتاب مقدس این است که آیات قبل یا بعد را مطالعه نمی کنند. مثلا مخالفان به خط سیر بحث و استدلال مسیح در فصل پنجم یوحنا توجهی نشان نمی دهند. مانند آدم ساده لوحی که متن نامه ای را نمی خواند و فقط بر جمله ای کوتاه که آن هم دیگران به او نشان داده اند، تاکید می ورزد. چنین بررسی از نقطه نظر قواعد تفسیر متن، کاملا اشتباه و نادرست است و مخاطب را به شک و تردید و استنباط غلط سوق می دهد. کتاب مقدس می فرماید: "آدم ساده لوح هر حرفی را باور می کند" (امثال سلیمان فصل 14 آیه 15).
به هنگام مطالعه کتاب مقدس، دائما از خود بپرسید "موضوع بحث" چیست؟" بعد از درک موضوع، سوال دیگر را مطرح کنید: این آیه در استدلال مسیح چه نقشی را ایفاء می کند؟ به یاد داشته باشید هر آیه در ارتباط با آیات قبل و بعد دارای معنا و مفهوم است.
عیسی مرد مفلوجی را در روز شنبه شفا می دهد. برای رهبران مذهبی یهود، شفای مرد اهمیت نداشت. آن ها توجه خود را به شکستن حکم شریعت در روز شنبه معطوف کردند.
برای رهبران مذهبی، احکام و قوانین مهم تر از معجزه خدا بود! بنابراین بحث و مشاجره ای میان رهبران یهود و عیسی شروع می شود. آنان مسیح را به قانون شکنی متهم کردند. مسیح از وجوه مشترک میان خود و مخالفان بهره جست:"پدرم همیشه کار می کند" (آیه 17).
به عبارت دیگر او گفت:"چه اتفاقی می افتد اگر خدا همه کارهایش را در روز شنبه متوقف کند؟" طبیعت دچار هرج و مرج می شود و شیطان و افراد شریر جهان را به یکباره نابود می سازند.
یهودیان با عیسی توافق داشتند که عمل مثبت خداوند در طبیعت هرگز تمام نمی شود. اما آن ها معتقد بودند که امتیاز کار کردن در روز شنبه، فقط متعلق به خداوند است و نه انسان. اما نگرش مسیح متفاوت بود:"در حالی که بشریت در حال رنج کشیدن است، برای خدا دست کشیدن از فعالیت معنی ندارد. خداوند می تواند فیض و رحمتش را در روز شنبه نیز نشان دهد."
در آیه 17 مسیح خود را با خدا برابر معرفی کرد. این ادعا، دلیل محکمی به رهبران مذهبی یهود داد تا نقشه قتل عیسی را طراحی کنند. اما عیسی در آیات 19- 30 بر اختلاف موجود شدت بخشید و خود را بالاتر از یک نبی معرفی کرد.
در آیات 29 و 31 عیسی خود را شاهد معرفی می کند. گویی در دادگاه و در مقابل قاضی و هیئت منصفه قرار دارد. اما طبق قوانین قضایی، شهادت شخص در مورد خودش قابل قبول نیست. طبق شریعت یهود باید شاهدان دیگر نیز او را تایید کنند (تثنیه فصل 19 آیه 15).
عیسی با تایید قانون قضایی شریعت می گوید:" اگر من در مورد خود شهادت بدهم، شهادت من راست نیست" (آیه 31). بنابراین مسیح در آیات 32 به بعد، از شاهدان دیگر نام می برد: اعمال خود او که رهبران یهود دیده اند، یحیی تعمید دهنده، خدای پدر و کتاب مقدس.
یحیی شهادت های واضح و آشکاری در مورد عیسی ارائه داد (یوحنا فصل 1 آیات 6- 8 و 19- 34 و هم چنین فصل 3 آیات 22- 36).
اعمال مسیح (آیه 36) نیز نظیر شفا و تعالیم از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارت دیگر، شخصیت و هویت واقعی مسیح با اعمالش مکشوف گردید.
شهادت پدر (آیات 37- 38). به هنگام تعمید مسیح، خدای پدر عیسی را تایید کرد (متی فصل 3 آیه 17، مرقس فصل 1 آیه 11، لوقا فصل 3 آیه 22).
شهادت کتاب مقدس (آیات 37- 46). عهد عتیق درباره مسیح شهادت داده بود، اما یهودیان نمی پذیرفتند که عیسی که در میان آنان است و اعمال و خدماتش را می بینند، همان مسیح موعود است.
سرانجام مسیح بحث خود را با این هشدار که موسی علیه شما شهادت خواهد داد، استدلال را خاتمه داد. یهودیان فخر می فروختند که پیرو واقعی هستند. اما موسی درباره عیسی نوشته بود (پیدایش فصل 3 آیه 15، اعداد فصل 21 آیه 9، فصل 24 آیه 17 و تثنیه فصل آیه 15). با این توصیف، رهبران مذهبی یهود از ایمان آوردن به مسیح امتناع می کردند.
مسیح خطاب به یهودیان فرمود:"کسی که از شما شکایت می کند، موسی است. همان موسی که به او امیدوارید. شما حتی به موسی هم ایمان ندارید، چون اگر داشتید، به من نیز ایمان می آوردید، زیرا موسی در کتاب تورات درباره من نوشته است. و چون نوشته های او را قبول ندارید، به من نیز ایمان نمی آورید" (یوحنا فصل 5 آیات 45- 46).
اعتقاد نامه رسولان
من ایمان دارم به خدای پدر قادر مطلق، خالق آسمان و زمین،
و به پسر یگانه او، خداوند ما عیسی مسیح.
ایمان دارم به این که او به واسطه روحالقدس در رحم قرار گرفت و از مریم باکره متولد شد.
او در حکومت پونتیوس پیلاطس رنج کشید و مصلوب شده، مرد و مدفون گردید
و به عالم مردگان نزول فرمود و در روز سوم از مردگان برخاست
و به آسمان صعود نموده، به دست راست خدای پدر قادر مطلق نشسته است؛
و از آن جا برای داوری زندگان و مردگان باز خواهد گشت.
من ایمان دارم به روحالقدس،
و به کلیسای مقدس جامع و به شراکت مقدسین
و به آمرزش گناهان
و به رستاخیز بدنها
و به حیات جاودان.
.
برای پاسخ به این پرسش نخست باید تعریف درستی از پدیدهی کودکبازی داشت، باید دانسته شود که کودکبازی با بچهبازی تفاوت دارد، در پدوفیلیا شخص به داشتن با کودکان(دختر یا پسر) علاقه دارد در حالی که مرد بچهباز تنها به کودکان پسر علاقه دارد.
پدوفیلیا شامل تحریک شدن مکرر جنسی و یا احساس نیاز و هوس کردن و برانگیخته شدن احساسات جنسی در قبال کودک و یا کودکان است؛ بیمار پدوفیل باید بیش از ۱۶ سال سن داشته باشد و تحریک جنسی باید مربوط به کودک با سن کمتر از 16 سال باشد؛ اختلاف سنی بین بیمار و شخص محرک باید حداقل ۵ سال باشد تا شامل تعریف پدوفیلیا بشود.
اکنون رفتار محمد را در این زمینه مورد بررسی قرارمیدهیم.
قرآن کتابی است که محمد ابن عبدالله آن را به خدائی به نام الله نسبت داده است؛ پس قرآن نمود افکار اوست، او در این کتاب مجوز ازدواج دخترانی را صادر کرده است که هنوز نشدهاند، اگر مغالطهی رشد دختران در سرزمین عربستان را بپذیریم، پس باید قبول کنیم که دختران در این مناطق زودتر از جاهای سردسیر میشدند، لذا سن قبل از آنها هم باید از سن سایر دختران و آنچه که در این زمینه متعارف است، کوچکتر باشد؛ اگر هم کوچکتر نباشد، باز دختر قبل از کودک محسوب خواهد شد، قرآن بیان مینماید که اگر شما دختری که هنوز نشده است را طلاق دادید، باید آنان مانند سایر ن {کسانیکه از ناامید شدند( ن یائسه) و همچنین ن حامله} از ازدواج خودداری نمایند؛ در مورد ن یائسه و دخترانی که هنوز نشدهاند، باید سه ماه برای اطمینان از عدم حاملگی صبر نمایند:
وَاللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِی لَمْ یَحِضْنَ وَأُوْلَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا (طلاق/4) و (اگر طلاق دادید) آن نتان كه از نومید شدند اگر (در شدنشان)شك دارید، عدهی آنان سه ماه است و (دخترانى) كه (هنوز) نشدهاند. و ن آبستن مدتشان این است كه وضع حمل كنند و هر كس از الله بترسد، براى او در كارش آسانی میگرداند.( این آیه مدنی است)
آیا محمد با دختری ازدواج نموده است که هنوز نشده بود؟
یکی از همسران محمد عایشه است؛ سن او هنگام ازدواج با محمد 9 سال قمری (کمی بیش از 8.5 سال خورشیدی) بود، اما منابع تاریخی در این زمینه:
در این حدیث بیان شده که عمر عایشه 9 سال بود است:
حدثنا معلى بن أسد: حدثنا وهیب، عن هشام بن عروة، عن عائشة: أن النبی صلى الله علیه وسلم تزوجها وهی بنت ست سنین، وبنى بها وهی بنت تسع سنین.وقال هشام: وأنبئت أنها كانت عنده تسع سنین.( صحیح بخاری/کتاب نکاح/باب تزویج الاب ابنته من الامام)
در اینجا نیز عمر او بین 7 و 9 سالگی بیان شده که گفته شده 9 سال درستتر است:
حدثنا قبیصة بن عقبة: حدثنا سفیان، عن هشام بن عروة، عن عروة قال:تزوج النبی صلى الله علیه وسلم عائشة وهی ابنة ست سنین، وبنى بها وهی ابنة تسع، ومكثت عنده تسعا. (صحیح بخاری/ کتاب نکاح/ باب بنی بامرأه و هی بنت تسع سنین)
در این حدیث او با کودکان همسن و سالی که برای بازی نزد او میآمدند، در حضور محمد بازی کرده است:
حدثنا یحیى بن یحیى. أخبرنا عبدالعزیز بن محمد عن هشام بن عروة، عن أبیه، عن عائشة: أنها كانت تلعب بالبنات عند رسول الله صلى الله علیه وسلم. قالت: وكانت تأتینی صواحبی. فكن ینقمعن من رسول الله صلى الله علیه وسلم. قالت: فكان رسول الله صلى الله علیه وسلم یسربهن إلی. (صحیح مسلم/ کتاب نکاح/بابا تزویج الاب، البکر الصغیره)
و خلاصه بیان شده که محمد با عایشه در سن در سن 7 سالگی او ازدواج نمود و در سن 9 سالگی اولین با وی را تجربه کرده است(زفاف)، عایشه در هنگام مرگ محمد در حدود ساله بوده است:
وحدثنا عبد بن حمید. أخبرنا عبدالرزاق. أخبرنا معمر عن اهری، عن عروة، عن عائشة ؛ أن النبی صلى الله علیه وسلم تزوجها وهی بنت سبع سنین. وزفت إلیه وهی بنت تسع سنین. ولعبها معها. ومات عنها وهی بنت ثمان عشرة. (صحیح مسلم/ کتاب نکاح/بابا تزویج الاب، البکر الصغیره)
در حدیث پائین ابو اسامه از قول هشام به نقل از پدرش میگوید که سن عایشه در هنگام ازدواج 6 ساله بود که هنگام زفاف 9 ساله:
حدثنی عبید بن إسماعیل حدثنا ابو اسامه عن هشام عن ابیه قال: توفیت خدیجه قبل مخرج النبی (ص) الى المدینه بثلاث سنین فلبث سنتین أو قریبا من ذلك و نكح عائشه و هی بنت ست سنین ثم بنى بها و هی بنت تسع سنین (صحیح بخاری/كتاب مناقب الانصار / باب تزویج النبی (ص) عائشه و قدومها المدینه)
اما در تاریخ طبری
عروه بن زبیر به مالک بن مروان چنین نوشت:
دربارهی خدیجه دختر خویلد (نخستین همسر محمد) از من پرسید بودی که چه وقت درگذشت؟ وفات وی 3 سال یا نزدیک به سه سال پیش از هجرت پیغمبر بود و پس از وفات خدیجه، عایشه را عقد کرد، پیغمبر دوبار عایشه را دیده بود و به او میگفتند: "این زن تو است" عایشه ان وقت 6 سال داشت. هنگامی که پیغمبر به مدینه هجرت کرد با عایشه زفاف کرد و هنگام زفاف عایشه 9 سال داشت.
هشام بن محمد گوید: پیغمبر عایشه دختر ابوبکر را به زنی گرفت، نام ابوبکر عتیق بود و او پسر ابی قحافه بود و نام ابیقحافه عثمان بود، پیغمبر سه ( 3 ) سال پیش از هجرت مدینه عایشه را عقد کرد. آن وقت 7 ساله بود، و پس از هجرت مدینه در ماه شوال با وی زفاف کرد، آن وقت عایشه 9 ساله بود و چون پیغمبر درگذشت، ساله بود. پیغمبر زن دوشیزهای جز عایشه نگرفت.
تاریخ طبری/ صفحه 1292/ ترجمه ابوالقاسم پاینده
این در حالی است که حتی یک حدیث هم وجود ندارد که گفته شود سن عایشه بیشتز از این بوده، جالب اینجاست اخبرا و با توجه به زشت بودن ازدواج با کودک 9 ساله، برخی از مسلمین این احادیث را انکار میکنند!
نوشتههای بالا برگرفته از معتبرترین منابع حدیث اسلامی است، بنابراین بر طبق آنچه که مشاهده میگردد و با توجه به معیار پذیرفته شدهی امروزی، کل دوران همخوابگی محمد با عایشه در سنین کودکی او بوده است؛ محمد همواره به عایشه علاقهی زیادی داشت و حتی نمیتوانست در هنگام جنگ هم از او دست بکشد، در جنگ با قبیلهی بنی مصطلق نیز که آن واقعهی معروف گم شدن عایشه رخ داد، محمد تمام شواهد را نادیده گرفت و او را نزد خویش نگه داشت(شرح مفصل در اینجا).
اما آیا محمد از قدرت جنسی زیادی بهره میبرد، او انسان غیر عادی در این زمینه بود؟
چرا این همه به اهمیت میداد؟
آیا انسانی که پدوفیلیا باشد، در تنوع طلب است؟
چرا او با مشاهدهی بدن عروسش(زن پسرخواندهاش که در آن زمان مانند پسر وی بود) عاشق او شد؟
چرا او علاقه داشت که با ن معروف و همچنین ن به غنیمت گرفته شدهی رؤسای قبایل ازدواج نماید؟
به این حدیث توجه نماید که مسلمانان زمان محمد چه تصوری از قدرت جنسی غیر عادی او داشتند:
أنس بن مالك قال كان النبی صلى الله علیه وسلم یدور على نسائه فی الساعة الواحدة من اللیل والنهار وهن إحدى عشرة قال قلت لأنس أوكان یطیقه قال كنا نتحدث أنه أعطی قوة ثلاثین (صحیح بخاری/باب غسل(
این حدیث بدان معناست که در آن زمان تصور میکردند او قدرت جنسی سی مرد را دارد.
محمد با توجه به علاقهای که به دختران کم سن و سال داشته است است؛ حتی در بهشت هم برای خود و سایر مؤمنان با چنین دخترانی را نوید داده است، او از بچهبازان هم غافل نبوده و برای آنان غلمان در نظر گرفته است.
قطع به یقین پاسخ به این پرسشها میتواند راهی برای بهتر شناخته شدن این شخصیت باشد؛ ولی آنچه که مسلم است، او به عایشه بیشتر از سایر ن علاقه داشت و در هنگام مرگش نیز سرش بر روی شانهی عایشه بود و در اتاق وی همراه ابوبکر و عمر دفن گردید
hosin nasiri
در اینمقاله
خواهیمکوشید بهاینسؤالاتپاسخدهیم
نامآن
کتابآسمانی مسیحیانرا کتابمقدس» مینامند. در زبانیونانی، آنرا Biblion مینامند، یعنی
کتابعالی». در زبانهایغربینیز از شکلیاز اینکلمهاستفادهمیکنند The Bible در انگلیسی
دو بخشعمده
کتابمقدساز دو بخشعمدهتشکیلیافتهاست: عهدعتیقو عهدجدید
عهدعتیقهمانکتابیاستکهنزد ایرانیانبهتوراتمعروفاست؛ گاهنیز توراتو زبور و
صُحُفانبیا» نامیدهمیشود عهدعتیقدر واقعمجموعه کتبمقدسه یهودیانمیباشد
عهدجدید نیز مجموعه کتبمقدسمسیحیاناستکهپساز ظهور عیسیمسیحنوشتهشد
عهدعتیق
چرا اینبخشاز کتابمقدسرا عهدعتیقمینامند؟ اینعنوانیاستکهمسیحیانبر کتبمقدسه
یهودیاننهادهاند علتایننامگذاریایناستکهاینکتابها حاویپیمانو میثاق کهنیاستکهخدا با
قوماسرائیلبستتا ایشانرا برایخود قومیمقدسبسازد. وقتیزمانموعود فرا رسید، خدا پیمانو
میثاقینوینمنعقد ساخت، اما نهفقطبا قوماسرائیل، بلکهاینبار با تمامبشریت. اینمیثاق نوینرا
عیسیمسیحبرایبشریتبهارمغانآورد. از اینرو، کتابهایمسیحیرا عهدجدید مینامند، یعنیمیثاق
نوینخدا با بشر
اما چرا مسیحیانکتابهایمقدسیهودیانرا جزو کتبمقدسخود بهشمار میآورند؟
علتشایناستکهمسیحیتبر پایهعهدعتیقبنا شدهاست. گهواره مسیحیتدینیهود است. مسیحنیامد تا
دینینو بیاورد. او نیامد تا توراتو کتبانبیاییهود را باطلکند. او آمد تا اصولشریعتموسیو
پیشگوییهایانبیا را کههمگیبهبرقراری حکومتخدا بر جهاناشارهداشتند، جامه عملبپوشاند
عیسایناصریهمانمسیحایموعود و پادشاهِ اینحکومتالهیبود. از
اینروستکهمسیحیانتمامیکتابهایمقدسیهودیانرا از جانبخدا میدانند و آنها را معتبر میشمارند
محتوایعهدعتیق
محتوا و مطالبعهدعتیقبهطور کلیعبارتاستاز: تاریخمقدسقوماسرائیل، احکامو
شریعتموسی، وحیهایانبیا سرودههای، و حکمتالهی
عهدعتیقشامل39 کتابمیباشد کهبهترتیبزیر تقسیمبندیمیشود
تورات: 5 کتابِ نخستعهدعتیقرا توراتمینامند. توراتکتابهاییاستکهموسینوشتهاست. در این5
کتاب، اصلو نسبقومیهود از زمانآدمو حوا تا زمانورود ایشانبهسرزمینموعود آمدهاست. احکامو
شریعتموسینیز در توراتیافتمیشود زماناینرویدادها حدود 400 ر3 سالپیشاست
کتابهایتاریخی: 12 کتاببعدی عهدعتیق، بهشرحرویدادهایتاریخیقوماسرائیلمیپردازد
اینرویدادها از ورود اینقومبهسرزمینموعود تحترهبرییوشع، جانشینموسیآغاز میشود.
سپسشرحدادهمیشود کهچگونهبنیاسرائیلبهمدتصدها سالبهوسیلهمردانیا نیادارهمیشد کهخدا از
میانایشانبر میگزید؛ اینافراد داور» نامیدهمیشدند. در ایندوره قوماسرائیلپادشاهینداشتو
فقطبهوسیله داورانیکهخدا منصوبمیفرمود ادارهمیشد
از حدود 000 3 سالپیش، خدا بهدنبالاصرار قوماسرائیل، پادشاهیبهایشانبخشید.
نخستینپادشاهبنیاسرائیلشخصیبود بهنامشاؤل. پساز او، داود پیامبر بهپادشاهیمنصوبشد و پساز او
پسرش، سلیمان، آننبیمعروف، بر تختسلطنتنشست. اما پادشاهانقوماسرائیلبعد از سلیمان، اکثراً
مردانیفاسد و خطاکار بودند. از اینرو، سرانجامخدا اینقومرا مجازاتکرد
و در حدود 600 2 سالپیش، ایشانرا بهدستپادشاهبابلبهاسارتفرستاد. پساز هفتاد سال
طبقپیشگوییارمیاینبی اینقومبهدستکورشپارسیآزاد شدند و بهسرزمینخود بازگشتند و بهمرمتشهر
اورشلیمو بازسازیمعبد بزرگسلیمانپرداختند
5 کتاببعدیرا کتابهایشعریو حکمتمینامند. اینکتابها شاملمزامیر داود و سایر
مردانخداستکهسرودههایقوماسرائیلرا تشکیلمیدهد. کتابایوبجزو کتبحکمتاستکهآننیز
در اصلبهصورتشعر نوشتهشدهاست. کتابامثال، جامعه، و غزلغزلها، منسوببهسلیمانمیباشد و
حاویامثالو حکمو اشعار تغزلیاست
سپس17 کتاباز نوشتههایانبیاییهود قرار دارد. در اینکتابها پیامهایهشدار یا تسلیخدا
برایمقاطعخاصیاز تاریخبنیاسرائیلثبتشدهاست. علاوهبر این، پیشگوییهایمتعددینیز در مورد
حکومتخدا و مسیحایموعود در آنها وجود دارد
زماننگارشعهدعتیق
بدینسان، نگارشعهدعتیقدر حدود 400 3 سالپیشبهدستموسیآغاز شد و در حدود 400 2
سالپیشبا کتابملاکینبیپایانیافت
عهدعتیق نزد کاتولیکها
کلیسای کاتولیک علاوه بر 39 کتاب رسمی (کانُنی یا قانونی) عهدعتیق، قائل به 9 کتاب دیگر
نیز میباشند که آنها را کتابهای کانُنی ثانوی مینامند. علت این امر این بوده که این 9 کتاب، در ترجمه
یونانی عهدعتیق بهنام ”ترجمه هفتادتنان (Septuagint) وجود داشته است. ترجمه هفتادتنان در حدود
200 سال قبل از میلاد در مصر بهدست یهودیان مقیم اسکندریه تهیه شد. رسولان مسیح از این ترجمه
برای نقل قول از عهدعتیق استفاده میکردند. به همین علت، این 9 کتاب در طول تاریخ مورد پذیرش
کلیسا بوده است. پیشگامان نهضت اصلاحات، این 9 کتاب را جزو کتب کانُنی بهحساب نیاوردند، ولی
مطالعه آنها را خالی از فایده نمیدانند. پروتستانها این 9 کتاب را ”آپوکریفا مینامند، یعنی
مجهولالاصل
سه کتاب از کتب کاننی ثانوی حاوی داستانهای اخلاقی است. دو کتاب دیگر شرح حال قیام
یهودیان را در دوره سلطه خشونتبار یونانیان بازگو میکند. دو کتاب شبیه کتاب امثال است. و دو کتاب
دیگر منسوب به ارمیا و کاتبش باروخ میباشد
کتاب کاننی ثانوی مدتی پیش در ایران رسماً به چاپ رسید و در دسترس قرار دارد
دورانسکوت
پساز ملاکینبیدر حدود 400 سالپیشاز مسیح، پیامبر دیگریدر میانقوماسرائیلظاهر نشد. در
نتیجه، کتابینیز نوشتهنشد. ایندورهرا دورهسکوتمینامند. تا آنکهدر قرناولمیلادی،
یحیایتعمیددهندهرسالتخود را آغاز کرد، اما کتابیننوشت. او آمد تا پیشرو و منادیظهور
مسیحایموعود باشد. بههمینجهت، یحییرا معمولاً آخرینپیامبر در نظامعهدعتیقبهشمار میآورند، هر
چند کهاو سالها بعد از دوره عهدعتیقمیزیستهاست
عهدجدید
کتابهاییکهحاویزندگیو تعالیممسیحو نوشتههایرسولاناو میباشد، عهدجدید را تشکیلمیدهند
عهدجدید شامل27 جزء یا کتاباست. اینکتابها کهنزد ایرانیانمجموعاً بهانجیل»
https://t.me/elohim2016
معروفاست
بهشرحپیمانو میثاق نوینیمیپردازند کهخدا با بشر بستتا او را بهواسطه جانفشانیعیسیمسیحبر
رویصلیب، رستگاریبخشد
پساز زندهشدنو عروجمسیحبهآسمان، رسولاناو پیامنجاتبخششرا بهنقاط
مختلفجهانمیرساندند. اینپیاماینبود کهخدا پسر یگانهخود را بهجهانفرستاد تا با مرگخود بر صلیبو
زندهشدنش، راهبخشایشگناهانانسانو رستگاریاو را فراهمآورد چندینسالپساز عروجمسیح
زمانیکهبسیاریاز مردمدر نقاطمختلفجهانپیاممسیحرا پذیرفتند، روحالقدسرسولانرا هدایتفرمود تا
آنچهرا کهتا آنزمانبهصورتشفاهیتعلیممیدادند، بهنگارشدر آورند. بدینسانبود
کهبخشهایمختلفعهدجدید بهنوشتهدر آمد
انجیلها
همانطور کهگفتهشد، زندگیو تعالیمو کارهایعیسیمسیح، قسمتمهمپیامشفاهیرسولانرا
تشکیلمیداد. از اینرو بههنگامنوشتهشدناینپیامنیز زندگیمسیحقسمتمهمیاز عهدجدید را تشکیلداد
در عهدجدید، 4 کتاببهشرحزندگیو تعالیممسیحپرداختهاست. اینکتابها انجیل» نامدارند.
انجیلواژهایاستیونانیبهمعنی مژده». روحالقدسچهار نفر از رسولانو پیروانبرگزیدهرا مقرر
فرمود تا زندگیعیسیمسیحرا از چهار دیدگاهمختلفبهرشتهتحریر در آورند. هر یکاز اینچهار نفر،
انجیلخود را خطاببهگروهخاصینوشتند. متی' کتابخود را برایمسیحیانیهودینژاد نوشتو
بههمینعلت، در آنبر پیشگوییهاییکهدر مورد مسیحدر عهدعتیقآمدهبود، تأکید گذاردهو او را
همانمسیحایموعود معرفی کردهاست مَرقُسهمانمطالبرا برایمسیحیانرومنوشت. بههمینعلت،
میبایستمطالبخود را مطابقبا روحیهعملگرایرومیها مینوشتو از بیاننکاتفلسفیاجتنابمیورزید.
لوقا با هدایتروحالقدسانجیلخود را براییونانیهایفلسفهدوستنوشتو از اینجهتتأکید زیادیبر
تعالیممسیحگذاشت. یوحنا نیز انجیلخود را برایتماممسیحیانینوشتکهمشتاِ بودند شخصیتو
هویتواقعیمسیحرا از پسپردهظاهری جسماو بشناسند. از اینرو، او بر بخشهاییاز زندگیو
تعالیممسیحرا تأکید میگذارد کهالوهیتو پسر خدا بودناو را نشانمیدهند
چرا 4 انجیل
بسیاریاز وقایعزندگیمسیحو تعالیماو در هر 4 انجیلنقلشدهاند، اما در بعضیاز انجیلها
اینمطالببا تفصیلکمتر یا بیشتر آمدهاند. برخیوقایعنیز منحصراً در یکانجیلذکر شدهاست. برایمثال
شرحتولد یحییتعمیددهندهفقط در انجیللوقا آمدهاست. یا موعظهبالایکوهمسیح، در انجیلهایمتیو لوقا
نوشتهشده، اما لوقا آنرا بهصورتخلاصهتر ضبطکردهاست. نهایتاً وقتیمطالبهر چهار انجیلرا کنار
هممیگذاریم، شرحکاملیاز زندگیو تعالیممسیحبهدستمیآوریم. بهاینترتیب، در ضمناینکههر یکاز
اینانجیلها هدفاولیهخود را در میانخوانندگانو مخاطبیننخستینِ در آنروزگار عملیمیساختند
برایدورههایبعدینیز تصویر تمامقدیاز عیسیمسیحِ نجاتدهندهبهدستمیدهند.
نتیجهآنکهانجیلیعنیمژدهرستگاریانسانیکیاست، اما چهار نفر تحتالهامالهیآنرا نگاشتند
در حدود نیمیاز حجمعهدجدید را انجیلها تشکیلمیدهند
کتاباعمالرسولان
پنجمینکتابِ عهدجدید اعمالرسولان» نامدارد.
https://t.me/elohim2016
در اینکتاب، چگونگیگسترشتدریجیپیاممسیحاز
اورشلیمتا سرزمینهایمجاور، و از آنجا تا قلبامپراطوریروم،بهاختصار تشریحشدهاست
رسالات
21 جزء بعدی عهدجدید را رساله» مینامند. اینرسالهها نامههاییهستند کهپولسو پطرسو چند
رسولدیگرِ مسیحبهکلیساهایمختلفنوشتهاند تا آنها را راهنماییکنند و مشکلاتشانرا برطرفنمایند
کتابمکاشفه
آخرینکتابعهدجدید، مکاشفه یوحنایرسول» نامدارد. اینکتابشرحرؤیاییاستکهخدا بهیوحنا
نشانداد تا مسیحیانرا از امور آیندهآگاهسازد. گرچهدر اینکتاباز تصاویر فوِبشری
بسیاریاستفادهشدهاست، اما پیاماصلیآنایناستکهدر نهایت، شیطانو نیروهایشمغلوبخواهند شد و
ملکوتو فرمانرواییخدا بر عالمهستیبرقرار خواهد گردید
زماننگارشعهدجدید
نگارشعهدجدید از حدود سال50 میلادیآغاز شد. طبقنظر محققین، نخستینجزئیاز عهدجدید
کهنوشتهشد، احتمالاً رسالهاولپولسرسولبهکلیسایتسالونیکی(واقعدر یونانامروز) است
آخرینکتابعهدجدید، یعنیمکاشفه یوحنا نیز احتمالاً در حدود سال90 میلادینوشتهشدهاست
بهاینترتیب، نگارشعهدجدید حدود 40 سالبهطولانجامیدهاست
ویژگیمنحصربهفرد کتابمقدس
کتابمقدساز ویژگیییبرخوردار استکهآنرا منحصربهفرد میسازد
کتابمقدسیکشهادتنامه» است، شهادتنامه یکملتدر طولمدتزمانیحدود 500ر1 سال
اینملتهمانا قوماسرائیلاستکهبهواسطه آنانیکتاپرستیاکنوندر سراسر جهانانتشار یافتهاست
کتابمقدسشهادتاینقوماستدر مورد کارهاییکهخدا در
میانشانانجاممیداد
https://t.me/elohim2016 کتابمقدسفقطوحیمُنزَلبهیکنبینیستکهدر گوشهخانهاشنوشتهشدهباشد. برایمثال، وقتیخدا
وحیییبر موسینازلمیکرد و با او سخنمیگفت، دیگرانیا شاهد ماجرا بودند یا میتوانستند بازتابآنرا
مشاهدهکنند. هنگامیکهموسیبر فراز کوهسینا، دهفرمانرا از خدا دریافتمیکرد،
قوماسرائیلبهچشممیدیدند کهکوهپوشیدهاز دود و آتشاست. هیچیکاز ایناتفاقاتو هیچیکاز اینوحیها
در خفا رخنمیداد و هیچیکنیز بیارتباطبهوقایعمعاصر نبود. بههمیندلیل، درستییا نادرستی
پیامیکنبیرا میشد بهراحتیمورد تحقیققرار داد
بهعبارتسادهتر، میتوانیمبگوییمکهکتابمقدسفقطحرفهایخدا بهانسان» نیست؛
اینکتابعلاوهبر وحیهایالهی(احکامنازلهو نبوتهایانبیا)، شرحاتفاقاتیاستکهیکملت»
شاهدشبودند. بسیاریاز اینرویدادها در همانزمانبهنوشتهدر میآمد. لذا مطالبکتابمقدسحالتافسانهو
اسطوره گذشتگانرا ندارد. توراتموسیشرحرخدادهاییاستکهدر زماننگارشرویمیداد. بلاهاییکهبر
مصریاننازلگشت، باز شدنِ دریا در مقابلبنیاسرائیل، نزولاحکامخدا بر موسیزمانیکهکوهسینا در
آتشمیسوختو از صدایرعد بهخود میلرزید، و هزارانرویداد دیگر، در مقابلچشمصدها هزار نفر از
قوماسرائیلرخداد و نهفقطدر توراتنوشتهشد، بلکهسینهبهسینهنیز منتقلگشت. اگر موسیدر نوشتنآنها
خطاییمیکرد مشایخقوممتوجهآنمیشدند
انجیلها نیز صرفاً حاویتعالیمِ خصوصی مسیحبهشاگردانشنیست، بلکهشرحمعجزاتیاستکهدر
حضور انبوهمردمصورتمیگرفت. هزارانهزار نفر بهدستاو شفا یافتند و ایشانبرایدهها سال، شاهد
زندهبر کارها و تعالیماو شدند نامبسیاریاز آنها بهعنوانمدرکدر انجیلها آمدهاست. نام بارتیماؤس
بهاینعلتدر انجیلآمدهچوناو در زماننگارشانجیلها زندهبود و میتوانستشهادتدهد
کهعیسیبیناییاشرا بهاو باز گرداندهاست. یا وقتیدر
انجیلمیخوانیمکهشخصیبهنامشمعونقیروانیصلیبعیسیرا حملکرد، ناماو بهایندلیلنوشتهشد تا
خوانندگانبتوانند درستی ماجرا را از او تحقیقکنند. وقایعاینشهادتنامه» در خلوترخنداد. پولس
آنرسولبرجستهو دلیر عیسیمسیح، هنگامیکهدر حضور بزرگانکشوریمحاکمهمیشد، فرمود
پادشاهیکهدر حضور او بهدلیریسخنمیگویم، از اینامور مطلعاستچونکهمرا یقیناستکههیچیکاز
اینمقدماتبر او مخفینیست، زیرا کهاینامور در خلوتواقعنشد» (اعمال26:26). مرگو زندهشدنِ
عیسیمسیحدر خفا واقعنشد، بلکهدر مقابلچشمانشاهدانیکهدر زماننگارشانجیلها زندهبودند
بهعلاوه، کتابمقدسشرحرابطه زندهو شخصی خدا با انسانهاست، انسانهاییکهگاهدر اوجایمانو
تقوا بودند و گاهدر لغزشو سستایمانی. شرحاینروابطکهتحتالهامالهینوشتهشدهاند، آشکارکننده ارادهو
قصد متعالیخدا برایبشر است
بدینسان، میتوانبهحقگفتکهکتابمقدسکتابیاستفراسویوحیها و الهاماتانتزاعی
کتابیاستمبتنیبر رابطه زندهو شخصیخدا با انسانها. حتیوحیها و مزامیر (سرودههای) آننیز
همهمرتبطبهاوضاعو احوالمعاصریناست. محتوایآنرا مردمدر طول15 قرنتجربهکردند و زیستند
https://t.me/elohim2016
کتابمقدسبهراستیشهادتنامه یکملتاستدر طول500ر1 سال. از اینجنبه، کتابمقدسدر
میانسایر کتبمذهبیمنحصربهفرد است
کتابمقدس، آشکارسازنده اراده خدا بر انسان
پیشاز هر چیز، باید اینمسألهبهطور عمیقدرکشود کهخدا مایلاستخود را بهبشر آشکار سازد و
با او سخنگوید. خدا میخواهد با انسانمصاحبتو ارتباطداشتهباشد. خدا، خداییاستکهسخنمیگوید و
خود را مکشوفمیسازد. اما خدا چگونهبا انسانسخنمیگوید و خود را آشکار میفرماید
شناختخدا از طریقطبیعت
خدا، وجود و ارادهخود را از چند طریقبهانسانآشکار ساختهاست. خدا از راهطبیعتبا
انسانسخنگفتهاست. در طبیعتمیتوانمکاشفهایرا از خدا مشاهدهکرد. کلامخدا در
اینخصوصمیفرماید: چیزهاینادیدهاو یعنیقوتسرمدیو الوهیتشاز حینآفرینشعالمبوسیلهکارهایاو
فهمیدهو دیدهمیشود تا ایشانرا عذرینباشد» (رومیان1:20). باز در جایدیگریمیفرماید
آسمانجلالخدا را بیانمیکند و فلکاز عملدستهایشخبر میدهد» مزمور 19:1
شناختخدا بهواسطه وجدان
بهعلاوه، خدا از طریقوجدانانساننیز با او سخنمیگوید. انسانبهطور ذاتیاز وجود خدا
آگاهاست. هر شخصدر درونخود احساسمیکند کهوجود برتریهستکهخالقهمهچیز میباشد
معیارهایاخلاقینیز گویا در وجدانانسانحکشدهو او را بهسویانجامراستیدعوتمیکند.
پولسرسولنیز میفرماید کهشریعتو احکامخدا حتیدر دلبیدیناننیز مکتوباستو
وجدانایشانگواهاستبر احکامالهی رومیان2:14و15
نارسایی اینطرز شناخت
بلی، خدا از بیرونبوسیلهکائناتیکهآفریدهاستصحبتمیکند، و از درونتوسطوجدانانسان. اما آیا
انسانبهحقایقالهیموجود در طبیعتو بهندایوجدانخود پاسخمثبتمیدهد؟ آیا طبیعتو
وجدانبهتنهاییانسانرا بهسویشناختذاتخدا و ارادهاو هدایتکردهاست؟ واقعیتایناستکهانسانبا
وجود دسترسیبهنور تابانیکهدر خلقتهست، خدا را ترککردهو بهضد او قیامکردهاست. خدا بقدر
کافیبرایشناساندنخود، روشناییبخشیدهاستتا کسیادعا نکند کهاو بیانصافاست اما انسانبا میلخود
نور طبیعیرا رد کردهو خود را بههلاکتابدیسپردهاست. پساینخدا نیستکهانسانرا بهجهنممیفرستد
بلکهاینخود انساناستکهاز خدا میخواهد او را تنها بگذارد، چونمیخواهد مطابقمیلخود زندگیکند
وقتیخدا با ناراحتیو بیمیلی، انسانرا بهحالخود وامیگذارد، جز نابودیو ارتداد و جهنم، چیزیبرایاو
باقینمیماند. بنابراین، طبیعتو وجدانبهتنهایینمیتوانند انسانرا بهسویخدا رهبریکنند
مکاشفه کاملخدا در مسیح
از اینرو خدا بر آنشد کهخود را از طریقفرزندشعیسیمسیحبهبشر آشکار سازد و او را
بهسویخود فرا خواند. کلامخدا در اینزمینهتوضیحدادهمیفرماید: خدا در ایامقدیم، در اوقاتبسیار و
بهراههایمختلفبوسیلهپیامبرانبا پدرانما تکلمفرمود ولیدر اینروزهایآخر بوسیلهپسر خود با ما
سخنگفتهاست» (عبرانیان1:1و2 ترجمهجدید فارسی). خدا رستگاریانسانرا از
طریقفرزندشعیسیمسیحمهیا کردهاست. او تنها وسیلهنجاتبشر از گناهو محکومیتابدیاست
نقشکتابمقدس
اما یگانهراهبرایآشناییبا پیامنجاتبخشمسیح، کتابمقدساست. در کتابمقدساستکهچهرهمسیحِ
نجاتدهندهآشکار شدهاست.
https://t.me/elohim2016
از کتابمقدساستکهدر مییابیمخدا جهانرا آنقدر محبتنمود کهپسر
یگانهخود یعنیعیسیرا داد تا هر کهبهاو ایمانآورد هلاکنگردد، بلکهحیاتجاودانییابد. از
کتابمقدساستکهدرمییابیمعیسیمسیحآمد تا با مرگخود بر صلیب باعثشود خدا گناهانانسانرا ببخشد
و او را بهفرزندیبپذیرد. از کتابمقدساستکهپیمیبریمعیسیمسیحچهرهقابلرؤیتِ خداینادیدهاستو
فقطاوستکهمیتواند خدا را آنطور کههستبر انسانآشکار سازد. اینپیامنجات، فقطاز
طریقکتابمقدسآشکار میشود. بنابراین کتابمقدسآشکارکننده خاصحقایقالهیاست
پساگر کسیمیخواهد خدا را بشناسد و بداند کهخدا برایانسانو نجاتاو چهطرحیدارد، باید
بهکتابمقدسرجوعنماید اینجاستکهاهمیتکتابمقدسبهطور کاملآشکار میشود
کتابمقدسچگونهالهامشدهاست
اما حالکهبهاهمیتکتابمقدسدر زمینهمکاشفهالهیپیبردیم، اینسؤالمطرحمیشود کهخدا
چگونهکتابمقدسرا بهانسانبخشید یا بهعبارتدیگر خدا کتابمقدسرا چگونهبهپیامبرانالهامکرد؟
الهامچیستو چگونهصورتگرفتهاست
معنیالهام
در مورد الهام، دو آیه مهمدر کتابمقدسهستکهآنها را در اینجا نقلقولمیکنیم؛پطرسرسولدر
مورد الهاممیفرماید نبوتبهارادهانسانهرگز آوردهنشد، بلکهمردمانبهروحالقدسمجذوبشده، از
جانبخدا سخنگفتند
دومپطرس1:21 پولسرسولنیز میفرماید: تمامیکتباز الهامخداستو بهجهتتعلیمو تنبیهو اصلاحو
تربیتدر عدالتمفید است
دومتیموتاؤس3:15 و 16
کلمه الهامکهدر اینجا بهکار رفته، در اصلبهمعنیخدا دمیده» میباشد. در کتابمقدس، منظور از
دمیا نَفَسخداهمانروحالقدساست. در واقعخدا پیامخود را از طریقروحالقدسبر انبیاء دمیدهاست. خدا
بهوسیلهروحالقدسدر انسانمیدمد تا او با چناندقتیسخنبگوید یا بنویسد کهحاصلکار او
بهدرستیمنظور خود خدا را منعکسسازد. بهاینترتیب، انبیا کهنویسندگانکتابمقدسهستند، تحتنفوذ و
قدرتروحالقدسکهروحخداست، قرار گرفتند. روحالقدسفکر و ذهنایشانرا در دستگرفتو سخنانخدا
را در فکر ایشانقرار داد تا آنرا بهرشتهتحریر درآورند، بهطوریکهآنپیاممصوناز خطا بماند
روحالقدساشخاصرا آنچناندر گزینشموضوعو کلماتهدایتکردهکهکلماتیکهآنانبهکار گرفتهاند، در
واقعکلماتخود خدا میباشند
از اینآیاتچنیننتیجهمیشود کهخدا خود منشأ کتابمقدساست
روحالقدسعاملیاستکهتوسطآنکتابمقدسعطا شدهو انسانوسیلهایاستکهبههدایتروح، کتابمقدسرا
بهرشتهتحریر در آوردهاست
تصور نادرستدر مورد الهام
اما در اینجا نکتهایوجود دارد کهباید حتماً روشنشود. اغلباوقات، وقتیدربارهالهامو
وحیسخنبهمیانمیآید، ممکناستاینتصور ایجاد شود کهنویسندگانکتابمقدسبههنگامدریافتوحی
هویتو ارادهخود را از دستمیدادند و تبدیلبهوسیلهایبیجاندر دستروحخدا میشدند و اینوسیله
بیجان، پیامخدا را مینوشت.
https://t.me/elohim2016
بهعبارتدیگر تصور میشود کهنویسندگانکتابمقدس، مانند
قلمیبیجاندر دستخدا بودند و خدا بدونتوجهبهمیزانسواد و سطحدرکو فرهنگآنها کلماتخود را
بهایشانالقا میکرد. اگر بخواهیمدر قالباصطلاحاتامروز سخنبگوییم، میتوانگفتکهبرخیتصور
میکنند نویسندگانکتابمقدسماشینتحریریبودند کهروحالقدسپیامخدا را با آنتایپمیکرد
نقشنویسندگان
چنینتصوراتیاز نحوهوحیو الهامنادرستبوده، خلافکتابمقدسمیباشد.
روحالقدسبههنگامانتقالپیامخدا بهذهننویسندگان، سواد و معلوماتو قوه درکو فرهنگایشانرا در نظر
میگرفت. بهعنوانمثالوقتیروحخدا میخواستمطلبیرا بهنویسندهالهامکند، کلماتیبهکار نمیبرد
کهنویسندهمعنییا املایآنرا نداند. یا مطالبیالهامنمیکرد کهبرایفرهنگنویسندهناآشنا یا نامأنوسباشد
مطالبالهامشده، با خصوصیاتاخلاقی، سبکنگارشو احساساتنویسندههماهنگیداشت. در
واقعانبیاییکهنویسندگانکتابمقدسهستند، پیامالهامشدهرا لااقلاز نظر مفهومظاهریو کلماتکاملاً
درکمیکردند و سپسآنرا مینوشتند. بههمیندلیل، قسمتهایمختلفکتابمقدساز نظر سبکنگارشبا
یکدیگر تفاوتدارند. نوشتههایسلیمانحکیمبا نوشتههایعاموسچوپان، و کتبپولسفیلسوفبا
پطرسماهیگیر متفاوتاست. اما آنچهکهمهماستایناستکهتکتککلماتنوشتهشدهدر
کتابمقدسالهاممستقیمخداوند استو هیچگونهاشتباهو خطا در آنراهندارد
از اینروستکهمیتوانبا یقینکاملاعلامکرد کهکتابمقدستنها مرجعمعتبر
برایاعتقاداتمسیحیاست. کتابمقدستنها وسیلهایاستکهدر آنپیامخدا براینجاتو رستگاریبشر
مکشوفشدهاست. کتابمقدسقانونکاملایمانو
عملمسیحیاست
درباره این سایت